وبسایت روشنگری

وبسایت روشنگری

سال اقتصادی مقاومتی اقدام و عمل

دستور از مشارکت و مجاهدین!
کوی دانشگاه 88 در گفتگو با2 عضو کمیته حقیقت یاب
 
 
دستور از مشارکت و مجاهدین!
 
 
واقعه کوی دانشگاه در ۲۵ خرداد ۸۸ باعث شد هم مجلس شورای اسلامی و هم مدیریت دانشگاه تهران با تشکیل کمیته های حقیقت یاب در جستجوی علت و چگونگی واقعه برآیند. به همین جهت کوشیدیم با برگزاری میزگردی، نتایج تحقیقات کمیته دانشگاه تهران را از زبان دکتر فرهاد رهبر رئیس دانشگاه و اعضای کمیته جویا شویم که ایشان از انجام مصاحبه خودداری کردندد. همچنین دکتر قمصری معاون وقت دانشجویی دانشگاه و معاون فعلی آموزشی هم که ابتدا قول شرکت در میزگرد را داده بود، پس از مشورت با رئیس دانشگاه انصراف خود را اعلام نمود. در نهایت میزگرد ما با حضور آقایان فاضلیان و ریاحی، دو عضو دانشجویی کمیته حقیقت یاب دانشگاه تهران در واقعه کوی دانشگاه ۸۸ برگزار شد که خلاصه ای از این میزگرد دو ساعته را در ادامه می خوانید. سید محی الدین فاضلیان سخنگو و مسئول روابط عمومی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در سال ۸۸ بوده و اسحاق ریاحی هم به عنوان مسئول تشکیلات بسیج دانشجویی دانشگاه تهران در آن ماجرا تاثیرگذار بوده است.


به نظر شما باید از چه زاویه ای باید به آسیب شناسی مساله کوی پرداخت؟


ریاحی: انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸ یک انتخابات کم نظیر بود. این اتخابات یک نقطه عطف بود که می توانست فرصت فوق العاده ای برای ایران ایجاد کند و دشمنان در پی این بودند که این فرصت را به تهدید تبدیل نمایند. دشمنان در مقاطعی سعی داشتند جمهوریت را در کشور ما زیر سوال ببرند که خب جمهوریت در این انتخابات در اوج قرار داشت. گاهی می گفتند که مشارکت چندان ملاک خوبی نیست چرا که در کشوری مانند مصر و عراق (مصر و عراق دوره صدام و مبارک) هم مشارکت بالاست و مهم وجود رقابت سیاسی در یک کشور است که در این انتخابات رقابت هم به شکل بسیار جدی وجود داشت. لذا دشمنان همه توانشان را گذاشتند تا با یک طرح دیگر با همکاری بدنه داخلی خود،شان به کشور ضربه بزنند و در همین راستا بحث تقلب در انتخابات مطرح شد. فتنه ای بروز پیدا کردو در طول هشت ماه اتفاقاتی در کشور رخ داد. یکی از این اینها، واقعه تلخ کوی دانشگاه بود که در هفته اول بعد از انتخابات به وقوع پیوست. لذا ما در تحلیل و بررسی وقایع آن هشت ماه و از جمله واقعه کوی باید به بستر وقوع آنها و منشا به وجود آمدن این بسترکه همان ادعای دروغ تقلب و توهمات برخی از کاندیداها و رفتارها و اقدامات برخی از چهره های سیاسی است، توجه داشته باشیم. نباید واقعه کوی را جدای از فضای آن وقت کشور تحلیل کنیم. نکته دیگر این است که ما باید نگاه جامعی در تحلیل این واقعه داشته باشیم و همه ابعاد این حادثه را در کنار هم ببینیم.


فاضلیان: ببینید ما الآن در سال ۹۱ هستیم. در سال ۸۸ از دانشگاه هتک حرمت شد. شاید اگر ما در همان سال ۸۸ چنین جلسه ای داشتیم و بحث می کردیم درباره آنچه رخ داد، یک صورت منطقی داشت. ممکن بود در آن بحث، پی ببریم که مجرم کیست، مظنون کیست و متهم کیست، ولی الآن سه سال از آن حادثه گذشته است. بنده به عنوان دانشجویی که از فردای آن روز، در بطن ماجرا بوده است، می بینم که هیچ رسانه ای، هیچ جریانی و هیچ محمل و محفلی ایجاد نشد که چنین گپ و گفتی صورت بگیرد. مخصوصاً در فضای رسانه ای جامعه تا کنون بی سابقه بوده است. حالا شاید در فضای دانشگاهی یکی دو بار مراسمی در رد یا تأیید این اتفاق برگزار شده باشد. هم چنین در دیدار دانشجویان با رهبری در سال ۸۹، بنده به عنوان نماینده ی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران این مساله را مطرح کردم که رهبری هم نکاتی را فرمودند.

ما الآن دانشگاهی داریم که هتک حرمت و هتک حیثت شده ولی اعاده ی حیثیتی صورت نپذیرفته است. سال ۸۸ بعد از آن انتخابات و آن اتفاقات، یکی از لطمه دیده ترین جریان ها و نهادها و فضاها، فضای دانشجویی و فضای دانشگاهی بود و علی الخصوص دانشگاه تهران و بعد از آن هم مرتب شاهد هجمه و حمله های فیزیکی و روانی به دانشگاه بودیم. دانشجو و استاد و کلاً قشر دانشگاهی، فرصتی برای کنشگری پیدا نمی کرد. به نظرم اولویت اول ما باید این باشد که چرا چنین اتفاقی می افتد؟ چرا از این معضل و مشکل، سه سال می گذرد و اتفاقی صورت نمی گیرد و مشکلی حل نمی شود. شاید اگر پیگیری کنیم از سازمان های مربوطه، یکی دو تا خبر و جمله مطرح کنند تحت این عنوان که به هم چین نقطه ای رسیده و تمام شده است ولی من دانشجو، من دانشگاهی، به این نتیجه نرسیدم که این دردها و رنج ها برطرف شده و التیام پیدا کرده است. شاید اگر الآن شما از هر کدام از دانشجویان دانشگاه تهران بپرسید، هم چنان این مسأله برایشان مبهم است و فضای ناراحت کننده ای که الآن در دانشگاه داریم، نتیجه اتفاقات سال ۸۸ به ویژه حمله های فیزیکی است که به پردیس مرکزی دانشگاه تهران و کوی دانشگاه تهران صورت گرفت.؛ یکی روز ۲۴ خرداد ۸۸ و یکی شب ۲۵ خرداد بود که معروف ترین اتفاق است. اگر یک تحلیل عادی و یک حضور خیلی معمولی در فضای دانشگاه داشته باشیم و فقط فضای دانشگاه را رصد کنیم، کسی که قبل از ۸۸ را هم دیده باشد به راحتی می تواند قضاوت کند که فضای فعلی دانشگاه، فضایی یأس آلود است. شاید به تعبیر بعضی از دوستان و دانشجویان فعلی، الآن فضا به گونه ای است که گویی در دانشگاه خاک مرده پاشیده اند در دانشگاه. یک زمانی پرسشگری ای بود، مطالبه گری ای با این نگاه که یک وقت پاسخی داده می شود و یک وقت هم پاسخی داده نمی شود. اما الآن همه نا امید شده اند و اصلاً بحث پرسشگری مطرح ” که تعداد زیادی از دانشجویانی که در اتفاقات سال ۸۸ زمان و انرژی خود را در مسیری غلط صرف کردند امروز متوجه شدند که فریب برخی از جناح ها و شخصیت های سیاسی را خورده اند و برای منافع حزبی و جناحی عده ای متحمل هزینه های بیخود شده اند “ نمی شود.

الآن خیلی از سالگرد حادثه ی کوی در ۱۸ تیر ۷۸ نگذشته است. خیلی اوقات از روی ناراحتی و تألم، می گفتیم کل آن اتفاق که تعبیر رهبری از آن فاجعه بود، متهمش که بود؟


ریاحی: فضای دانشگاه در حال حاضر دچار رکود شده و آن شور و نشاط سیاسی که از آن انتظار می رود ندارد. اما بنده دلیل اصلی این رکود را این می دانم که تعداد زیادی از دانشجویانی که در اتفاقات سال ۸۸ زمان و انرژی خود را در مسیری غلط صرف کردند امروز متوجه شدند که فریب برخی از جناح ها و شخصیت های سیاسی را خورده اند و برای منافع حزبی و جناحی عده ای متحمل هزینه های بیخود شده اند. در حالی که برخی از این همین شخصیت های سیاسی بعدا اعتراف کردند که ادعاهایشان دروغ بوده است. در واقع بعد از به وجود آمدن آن هیجانات کاذب در فضای دانشگاه طبیعی است که الان شاهد چنین رکودی باشیم.


اجازه بدهید برای بررسی دقیق ماجرا برگردیم به شب واقعه رخداد کوی. آقای ریاحی، بفرمایید که شخصا چگونه وارد ماجرای کوی شدید؟


ریاحی: برای توضیح شرایط آن فضا باید در ابتدا اشاره ای بکنم به جو آن وقت کوی و شرایط روزهای قبل از واقعه کوی. از قبل از روز انتخابات فضای کوی یک مقدار دچار التهاب بود و تعداد معدودی از دانشجویان که دغدغه ی سیاسی بیشتری داشتند، در شبهای مناظره و به طور خاص از مناظره آقای احمدی نژاد و موسوی به بعد ، تا وزارت کشور می رفتند و بعضا شعار می دادند و برمی گشتند.

شنبه ی بعد از انتخابات بعد از اعلام پیروزی از جانب آقای موسوی و تبریک آقای خاتمی به ایشان، کشور مقداری دچار به هم ریختگی شد و کوی هم دچار نابسامانی هایی شد. مطالبی که بیان می شود، برخی در گزارشی که کمیته پیگیری حوادث کوی تدوین کرد، آمده و برخی نیز به نقل از ناظران عینی است. شنبه شب تعدادی از افراد با صورت پوشیده از بیرون فضای دانشگاه، به خیابان امیر آباد می آیند و شعار می دهند و دانشجویان را ترغیب می کنند به حضور در بیرون که آقا بیایید و حمایت بکنید از این فضا و حمایت کنید از آقای موسوی. تعدادی از دانشجویان با این ها همراه می شوند و این افراد که دانشجویان را به بیرون فرا خوانده بودند، شروع می کنند به آتش زدن سطل آشغال ها و ایجاد مشکل کردن و بعد آن جا را ترک می کنند. نمی توانیم به طور قطع بگوییم، ولی احتمال همکاری عده ای از داخل کوی با این افراد هم وجود دارد. در آن شب خسارتهای جدی به بانکها و پست و حتی کیوسک های تلفن و ایستگاههای اتوبوس وارد می شود. بد نیست همین جا نکته ای را عرض کنم که جای تاسف دارد که چرا باید در چنین وقایعی عده ی معدودی از دانشجویان، هزینه ی گزافی را به کل دانشجویان تحمیل کنند؟ عده معدودی که شاید فریب خورده اند و یا منفعت خاص و ارتباطات بیرونی داشته اند، چرا باید اینها، به دلیل برخی از ارتباطات با افراد بیرونی فضایی را ایجاد کنند که هزینه اش به کل فضای دانشگاه و کوی و دانشجویان تحمیل شود؟ به هرحال این گروه اندک در شنبه شب خسارتهایی وارد می کنند و نیروی انتظامی در آن شب خیلی برخورد جدی ای نمی کند. در شب دوم نیروی انتظامی شروع به برخورد می کند و برای تسلط بر فضا به سمت کوی اشک آور پرتاب می کند. این طور هم نیست که فضای به وجود آمده در آن شب کاملاً دانشجویی بوده باشد. همکاری برخی از افراد بیرون از دانشگاه با برخی از دانشجویان، فضایی فراهم می کند که کوی هم مجهز می شود و مستعد تنش و درگیری. بطری های بنزین وارد کوی می شود، یا فرض بفرمایید کوکتل ملتف هایی که در کوی بوده، یک دفعه و در عرض ده دقیقه به وجود نیامدند، از قبل یک آماده سازی صورت می گیرد. کنترل جدی بر ورود و خروج ها در کوی نبود و افرادی غیر از دانشجویان دانشگاه تهران هم در این اتفاقات نقش داشتند. در فضای به وجود آمده درگیری بین نیروی انتظامی و دانشجویان اتفاق می افتد. در این درگیری طبیعتاً نیروی انتظامی از گاز اشک آور استفاده می کرده و آن عده ی آشوب گر از درون سنگ و کوکتل ملتف پرتاب می کردند به سمت نیروی انتظامی در بیرون کوی. سنگ هایی که برای ساختن مسجد در کوی بوده به پشت بام ها منتقل کرده بودند و یا کامیونی را که آن شب داخل کوی بود، آتش می زنند. در درگیری ها، بعضا شعارهای ساختار شکنانه ای هم داده می شود. البته باید تاکید کنم که حتماً قاطبه ی دانشجویان از نشان دادن اعتراضشان به غیر مدنی ترین شکل ممکن مثل آتش زدن و پرتاب سنگ و آسیب زدن و مجروح کردن دیگران مبرا هستند. در هرحال درگیری ادامه پیدا می کند تا این که در بامداد اتفاقی می افتد، شاید حدود ساعت ۲ یا ۲ و نیم، دو نفر از کسانی که لباس شخصی داشتند، وارد فضای کوی می شوند و تعدادی از افراد داخل کوی این دو نفر را گروگان می گیرند.


همه ی نیروهایی که در بیرون کوی بودند، لباس شخصی بودند؟


ریاحی: آدم هایی که بیرون کوی بودند، از نیروی انتظامی بودند، چه با لباس نیروی انتظامی و چه بدون لباس و همچنین از نیروهای بسیج شهری بودند. در کل عده ای از نیروهای امنیتی و انتظامی با لباس فرم آمده بودند و عده ای با لباس شخصی. البته گروهی هم بودند که حضور داشتند و انتظامی نبودند.


یعنی نیروهای خودسر؟


ریاحی: بله افراد خودسری هم بوده اند که از به هم ریختگی فضا سوء استفاده کرده اند. عرض می کردم؛ کسانی که در آن جا حضور داشته اند می گویند که در آن فضا بحث می شود سر این که حالا ما با این گروگان ها چه کنیم، بکشیمشان یا نکشیم. یعنی فضا این قدر رادیکال و تند بوده است. برخی شاهدان عینی می گویند که گفت و گویی که رد و بدل می شود بین دانشجویان گروگان گیر این است که فلان کاندیدای ریاست جمهوری مد نظرش نیست که کار با خون و خون ریزی پیش برود و آن یکی هم می گوید ما از فلانی- نام شخصی که از اعضای ارشد سازمان مجاهدین و حزب مشارکت است، می برند- دستور می گیریم و کاری به آقای موسوی نداریم. به هر حال این ها می روند به سمت کتابخانه و به محض این که گروگان گیری صورت می گیرد، نیروهای امنیتی هم از در اصلی و هم از در پایین، وارد کوی ” حتی در بین آنها مسئول سابق بسیج یکی از دانشکده های ما بود.در حادثه ی کوی، این دوست ما در اتاقش از یکی از همین افراد لباس شخصی که بدنش خال کوبی داشته کتک خورده بود! “ می شوند و به سمت کتابخانه حرکت می کنند که این حمله به کتابخانه هم در همین زمان صورت می گیرد.


فاضلیان: ببینید بنده از همان منظری که مد نظر خودم است سعی می کنم به بحث بپردازم. یک اتفاقی صورت می گیرد؛ چند بار به پردیس مرکزی دانشگاه تهران و کوی دانشگاه تهران حمله مي شود. بعد از حمله به کوی تحصنی شکل می گیرد. بعد از تحصن کمیته ی پیگیری حوادث کوی شکل می گیرد. بعد از اتفاقات کوی تعدادی از نمایندگان مجلس، در صحنه ی حادثه حضور پیدا می کنند. در جلسه ی دوم یا سوم این کمیته، همان نمایندگان مجلس در جلسه شرکت می کنند؛ حاج آقای ابوترابی بودند، آقای زاکانی، آقای نادران و آقای عباسپور. بعد یک صحبتی هم شد که رئیس مجلس هم چین اجازه ای نداده ولی به گوش من دانشجو رسید که مجلس هم یک چنین کمیته ی جهت پیگیری حوادث کوی شکل داده است. جلسات مکرری شکل گرفت و ما به یک گزارش مکتوب ۴-۳ صفحه ای رسیدیم که این گزارش بیشترین مستنداتش مبتنی بر مستندات بسیج دانشجویی و نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران بود و همه این گزارش را تأیید کردند و نهایتاً این کمیته به یک گزارش رسید. من خودم فردای کوی که آمدم در تحصن مسجد، سیاهه ای پخش شد که من گفتم شاید سیاه نمایی است. مثلاً بحث طبقه ی -۴ وزارت کشور، خدا را شاهد می گیریم که در آن لحظه من گفتم دروغ محض است، ولی در گزارش های کمیته ی پیگیری ما به طبقه ی -۴ وزارت کشور رسیدیم!

نکته ای که در این میان مغفول ماند، موضع گیری رهبری در نماز جمعه ۲۹ خرداد است. ایشان ادبیات و تعابیری را که به کار می برند حاکی از این است که اتفاق کوی محکوم شده است. اتفاق ناخوشایندی صورت گرفته است. نمایندگان مجلس هم به گزارشی می رسند که در صحن علنی مجلس قرائت نمی شود. یعنی گزارشی هست که برخی نمایندگان حرف هایی می زنند که آن گزارش خوانده نمی شود.


قرائت نیمه اول گزارش کمیته حقیقت یاب مجلس هشتم، به دلیل اعتراض آقای کوچک زاده متوقف شد و قسمت بعدی را هم آقایان نادران و زاکانی را به طور کامل قرائت کردند.


فاضلیان: ببینید همین که اختلاف روایتی هست از این قرائت متن، نشان دهنده ی این است که انعکاس و رسیدگی به این اتفاق شفاف نبوده است. عده ای آمدند گفتند که این که امثال ما بحث کوی و کهریزک را مطرح می کنیم، از این جهت است که بحث انتخابات و مباحث مهم تر به حاشیه بروند. می گفتند که در حق دولت مستقر ظلم شده است. من دانشجو گفتم که شاید قرار است برای مدتی این مسائل به حاشیه برود و بعد از مدتی رسیدگی شود. حادثه ی کوی و کهریزک حل نشد، صرفاً جمع شد. یعنی کسی در موردش حرفی نزد و فقط جمع شد. حضور مسئولان در محیط دانشگاهی خیلی کم است. هر از گاهی، برخی از نمایندگان خاص مجلس که گاهی در دانشگاه حاضر می شدند، متعجب می شدند از اتفاقاتی که می شنیدند در دانشگاه دارد صورت می گیرد. بعد از آن که آن بحران به مدد همین کمیته و اعضای دانشجویی آن خارج شد، مسئولین که خیالشان راحت شد، کمیته های انضباطی فعال شدند. با چه عنوانی؟ با این دلیل که ما می خواهیم خودمان قضیه را در داخل دانشگاه پیگیری کنیم که نهادها و نیروهای دیگر و بیرون دانشگاه، وارد قضیه نشوند. می خواهیم خودمان متولی رسیدگی شویم که نهادهای امنیتی و نظامی وارد موضوع نشوند. بعد کمیته ی انضباطی شروع کرد به حکم صادر کردن. آن چیزی که برای من دانشجو نمایان بود این بود. اگر اشتباه نکنم، تا مدتی پرونده ی کوی تحت پیگیری دادگاه انقلاب بود و از مقطعی به بعد افتاد دست سازمان قضایی نیروهای مسلح. این چیزی بود که به ما منتقل شد. بعد از آن چه که باز ما شاهدش بودیم، احضار دانشجو بود، نه احضار مجرم. یعنی ما احضار مجرم را ندیدیم. حتی یک دلجویی خشک و خالی هم از دانشجویان نشد.


یعنی جای شاکی و متهم عوض شد؟


فاضلیان: بله ولی ما این جا تساهل و تسامح می کنیم و این طور قضاوت نمی کنیم، ولی هر چه رفتیم جلوتر دیدیم که بله عین عبارتی که گویای اتفاقات بود این بود که جای شاکی و متهم عوض شد. احضار دانشجو صورت گرفت ولی احضار مجرم نه. ما مجرمی ندیدیم!

ریاحی: ما به عنوان بسیج دانشجویی صبح دوشنبه بیانیه ای صادر کردیم در اعتراض به حادثه ی کوی. بنده به اتفاق یکی از دوستان به عنوان نماینده ی بسیج دانشجویی برای آزادی دانشجویان به وزارت کشور رفتیم و مدام پیگیر موضوع بودیم تا شب که این ها در کلانتری شاپور خیابان وحدت اسلامی آزاد شدند. خوب است این را هم بگویم که زمانی که ما برای آزادی بازداشت شدگان رفتیم، دیدیم که بسیاری شان از بچه های مذهبی و تعدادی از آنها از بچه های بسیج دانشجویی هستند! حتی در بین آنها مسئول سابق بسیج یکی از دانشکده های ما بود.در حادثه ی کوی، این دوست ما در اتاقش از یکی از همین افراد لباس شخصی که بدنش خال کوبی داشته کتک خورده بود! در گزارش نهایی کمیته پیگیری حوادث هم، این نکته ذکر شده است که در بین لباس شخصی ها افرادی با چنین ظاهری وجود داشته اند.

همچنین ما سه نامه در همان روز به سه نفر از مسئولان عالی رتبه ی کشور زدیم؛ به دبیر شورای عالی امنیت ملی، فرمانده ی وقت نیروی انتظامی و یکی از مسئولان امنیتی که البته دلیلی هم نمی بینیم که همه ی این اقداماتمان رسانه ای شود. ما در دیدار با مسئولان مختلف، پیگیری حادثه ی کوی را به عنوان مطالبه مطرح کرده ایم. البته این سوال همچنان وجود دارد که آقای اژه ای مصاحبه کردند و گفتند که طی ۲۲ جلسه، ۵۰ نفر محاکمه و حکمشان صادر شده است، اگر کاری صورت گرفته، چرا اطلاع رسانی با چنین وضعیتی انجام شده؟

اما سوالی که از دوستان انجمن داریم این است که چرا قضایا را ناقص می بینند؟ چرا در تحلیل خود اصلاً به رفت و آمدهای مشکوک آن شب کوی توجه نمی کنند؟ مثلا برخی از دانشجویان دیده اند که در شب حادثه افرادی از در پشت کوی ورود و خروج داشته اند و یا مثلا یکی از این افراد در زمان ” ؟ چرا انجمن فردای کوی بیانیه می دهد و در بیانیه می گوید تغییر آشکار رأی مردم و دامن می زند به این اتفاقات؟ آقای فاضلیان می گویند که من تا زمان برگزاری کمیته پیگیری فکر می کردم که بحث بازداشتگاه وزارت کشور سیاه نمایی و دروغ است، در حالی که انجمن در بیانیه فردای کوی تاکید می کند بر بازداشت افراد در زیرزمین وزارت کشور و حتی از آن تعبیر می کند به همدستی مهاجمین و وزارت کشور احمدی نژاد. اگر فکر می کردید دروغ است چرا در بیانیه آورده اید و نتیجه گیری هم کرده اید؟ “ درگیری ها یک چمدان بزرگ را از در پشت به داخل کوی برده است؟ بالاخره این افراد چه کسانی بودند؟ چرا انجمن فردای کوی بیانیه می دهد و در بیانیه می گوید تغییر آشکار رأی مردم و دامن می زند به این اتفاقات؟ آقای فاضلیان می گویند که من تا زمان برگزاری کمیته پیگیری فکر می کردم که بحث بازداشتگاه وزارت کشور سیاه نمایی و دروغ است، در حالی که انجمن در بیانیه فردای کوی تاکید می کند بر بازداشت افراد در زیرزمین وزارت کشور و حتی از آن تعبیر می کند به همدستی مهاجمین و وزارت کشور احمدی نژاد. اگر فکر می کردید دروغ است چرا در بیانیه آورده اید و نتیجه گیری هم کرده اید؟


فاضلیان: اصلاً من حرف آقای ریاحی را می پذیرم و با این فرض پیش می روم. با پیش فرض شما جلو برویم. انجمن اصلاً خطاکار بوده و در بیانیه هایش افراط کرده و همه ی خطاها را متوجه مسئولین دانسته، اصلاً در حق حاکمیت ظلم کرده است! آقا ما افراط کردیم در محکوم کردن حاکمیت و شما انصاف داشتید. آقا با این که ما افراطی بودیم، بعد از ۳ سال پرونده ی کوی به هیچ جا نرسید! یعنی ببینید اگر ما می خواستیم انصاف به خرج بدهیم چه می شد؟! اصلاً انجمن متهم ردیف اول؛ ولی یادتان نرود که مسئولین دانشگاه اعم از رئیس دانشگاه و مسئولین نهاد از انجمن خواستند که مجری برنامه تو باش، به انجمن گفتند که تو می توانی فضا را آرام کنی. اگر انجمن وارد نمی شد تحصن آن طور پایان نمی پذیرفت.


آقای فاضلیان قبول دارید که دانشجویان هم تقصیر و قصور داشتند؟ یکسری کارها در دانشگاه تهران و صنعتی اصفهان انجام شد که فقط اشتباه نبود بلکه چیزی شبیه وحشی گری بود؟ این را قبول دارید؟

فاضلیان: نه این تعبیر شما را نمی پسندم. به جز ۱۴ معصوم کسی نیست که اشتباه نکند. من اصلاً نمی خواهم وارد تقسیم بندی بسیج و انجمن بشوم. نگاهم به این نشست هم این نبوده. اما شما همه ی صحبت های بنده و آقای ریاحی را بررسی کنید، آن وقت می بینید که دغدغه ی آقای ریاحی مسئولین اجرایی و مسئولان امنیتی است ولی دغدغه ی من این است که دانشجویی که به او ظلم شده و مورد هجمه واقع شده است، او هم در موردش احقاق حق شود.

ریاحی: من اصلاً حرفم دفاع از مسئولان نیست، بنده گفتم که حادثه ی کوی تلخ و غیر قابل دفاع است. بنده می گویم در سال ۸۸ خدماتی کرده اند ولی در مورد کوی و کهریزک خاطی هستند.


فاضلیان: بنده در مورد حسن نیت شما شکی ندارم، ولی اگر کسی از اول بحث صحبت های شما را بخواند به نتیجه ی بنده می رسد. اصلاً بر فرض محال که دانشجو خاطی، من انجمن هم خاطی، ولی چه شد سرنوشت کوی؟ من دنبال شفافیتم، مسئولان بی گناه و ما خاطی، کو پاسخ گویی؟ بله در دانشگاه دانشجوی خطاکار هست. اما مسئولان چه گلی به سر دانشجویان زدند؟ روزی که آن تظاهرات سکوت شکل گرفت، ما جلوی سر در اصلی ایستاده بودیم و مردم می پرسیدند چند نفر کشته شده، می گفتیم که هیچ کسی کشته نشده است تا نگرانی ها برطرف شود.


ریاحی: آقای فاضلیان بیانیه ی انجمن با آیه ی استرجاع شروع می شود؛ انا لله و انا الیه راجعون. بعد از به خاک و خون کشیده شدن دانشگاه در سال ۷۸، دانشگاه در سال ۸۸ هم به خاک و خون کشیده شد!


فاضلیان: بله همین الآن هم می گویم!


در بیانیه انجمن اسلامی اشاره کردید که هیچ کسی کشته نشده است؟


فاضلیان: در بیانیه اصلاً در موردش صحبتی نکردیم اما در راهپیمایی روز بعد که جمعیت از کنار دانشگاه عبور می کرد و مردم از ما راجع به کوی می پرسیدند ما چهره به چهره شفاف سازی کردیم و گفتیم که اینها دروغ است.


به هر حال باید در موردش اعلان موضع رسمی می کردید. ادعای دروغ کشته شدن ۵ نفر در ماجرای کوی را سایت «خبرنامه امیرکبیر» که مدعی موضع رسمی دفتر تحکیم وحدت بود، منتشر کرد و شما هم که خود را میراث دار واقعی تحکیم وحدت می دانید، می بایست در مقابل این دروغگویی های تحت لوای انجمن اسلامی و دفتر تحکیم، موضع شفاف می گرفتید.


فاضلیان: نه خیلی موضوع واضحی بود؛ چه له و علیه آن در موردش صحبتی نکردیم. در مورد آیه ی استرجاع هم از شما می پرسم، پس کی باید آیه ی استرجاع خواند؟ باید همین طور میت ردیف کنند تا ما بگوییم دانشگاه به خون کشیده شده؟ در هر حال انتظار از نیروهای انتظامی ما بیش از این است ک هیک فضای ولو تند دانشجویی را نتواند بدون تهاجم و ضرب و شتم و اینها کنترل کند. همه جای دنیا نیروها برای مهار تندروی ها با حداقل خشونت آموزش می بینند.


بحث آقای ریاحی این است که در بیانیه ی انجمن؛ موضع گیری تند علیه وزارت کشور و دولت احمدی نژاد به خاطر اینکه عده ای را در طبقه ی منفی ۴ وزارت کشور زندانی کرده اند، هست ولی کشته نشدن دانشجویان در حادثه ی کوی نیست. چرا این ها در کنار هم آورده نشده اند؟


فاضلیان: بله متوجه شدم؛ شما می گویید که چرا انجمن وقتی می توانست با ادبیاتش در بیانیه با یک جمله فضا را آرام تر کند، چنین نکرد. با فرض شما پیش می رویم که انجمن بی طرف نبود، ولی کمیته ی پیگیری که بی طرف بود! ترکیب افراد حقیقی و حقوقی، این گونه چیده شده بود که کمیته بی طرف باشد. در آن کمیته به گزارشی مکتوب رسیدیم و بیشتر مستندات این گزارش، از مستندات نهاد مقام معظم رهبری و بسیج بود.


ریاحی: مشکل نگاه شما در بحث کوی، همان مشکلی است که در نگاه به وقایع ۸۸ هم دارید. یعنی نگاه یک جانبه. ما باید جامع الأطراف نگاه کنیم. شما می گویید کوی چه شد؟ بنده می گویم بله کوی باید پیگیری شود. این که اطلاع رسانی اش بد بود باید نقد شود. ولی ما حرفمان این است که خود بستر و علت شکل گیری و وقوع کوی هم باید مطرح شود، باید بررسی شود. باید همه ابعاد ماجرا را در کنار هم ببینید. کوچک ترین ظلم به دانشجو را خطا می دانم؛ دست و پا شکستن که سهل است، کوچک ترین توهین به دانشجو را ظلم و خطا می دانم، ولی ککتول ملتف درست کردن دانشجو هم خطاست. انتقادم به انجمن و شما یک طرفه دیدن است. شما که همواره داعیه نقد دارید، چرا در این سه سال حتی یک بار به آقای موسوی یا خاتمی نقدی را وارد ندانستید؟ آقای خاتمی در دو هفته ابتدایی فتنه بحث رفراندوم را مطرح می کند، چرا هیچ انتقادی به وی نکردید؟ انجمن اسلامی نه تنها آشوب های روز عاشورا و توهین به اباعبدالله را محکوم نکرده، بلکه انجمن اسلامی دانشکده فنی فردای عاشورا بیانیه داده که "نگذارید یا حسین میر حسین مردم از دهان بیفتد! ... خشونت بی سابقه ی نیروهای امنیتی مطابق رویه ی شوم همیشه ی حکومت!" انگار حاکمیت سراسر ظلم و جور است و سران فتنه هم که همه خوب اند و و هیچ ایرادی ندارند! جالب است که دوستان هرسال هم به دیدار اقای ” . انتقادم به انجمن و شما یک طرفه دیدن است. شما که همواره داعیه نقد دارید، چرا در این سه سال حتی یک بار به آقای موسوی یا خاتمی نقدی را وارد ندانستید؟ آقای خاتمی در دو هفته ابتدایی فتنه بحث رفراندوم را مطرح می کند، چرا هیچ انتقادی به وی نکردید؟ انجمن اسلامی نه تنها آشوب های روز عاشورا و توهین به اباعبدالله را محکوم نکرده، بلکه انجمن اسلامی دانشکده فنی فردای عاشورا بیانیه داده که "نگذارید یا حسین میر حسین مردم از دهان بیفتد! ... “ خاتمی می روند و از ایشان رهنمود می گیرند!


اعضای این کمیته چه کسانی بودند؟


فاضلیان: بعد از حمله به کوی در ۲۵ خرداد، دانشجویان سه روز در مسجد دانشگاه تهران تحصن داشتند و تحصن با این دلیل خاتمه پیدا کرد که کمیته پیگیری شکل می گیرد و از آن طریق مطالبات دانشجویان دنبال مي شود؛ چون از تحصن نتیجه ی ملموس و مشخصی حاصل نمی شود. تحصن از این جهت صورت گرفت که اعتراض دانشگاهیان را نشان دهد و بعد از سه روز برای همه محرز شد که دانشگاهیان معترضند. ما به عنوان انجمن اسلامی به دانشجویان گفتیم که حالا که اعتراضتان نمایان شده است، بیایید تحصن را تمام کنیم و کمیته ی پیگیری حوادث را شکل دهیم، که آن مطالبات دنبال شود و آن افراد دردمند و معترضی که هر روز برای تحصن به مسجد دانشگاه می آمدند، با چنین بشارتی بود که از تحصن دست برداشتند. به تحصن کنندگان گفتیم که الآن که ایام خرداد ماه است، ما به عنوان نمایندگان شما –که تا حدودی هم مورد تأیید شما هستیم- می رویم جمعی را شکل می دهیم که با پیگیری ها، از اول مهر همه با خیال راحت در دانشگاه حاضر شوند که باید عرض کنم که مطالباتی که مطرح کردند به سرانجام خاصی نرسید و باید صرفاً به گزارش و اعلام اتمام بسنده کنیم.

روز سوم تحصن که شنبه ۳۰ خرداد بود، در دفتر مسجد عده اي که پیگیر مسائل بودند اعم از اساتید و دانشجویان در دفتر کمیته ای را تشکیل دادند که از روی بیانیه اسامی شان را خدمتتان قرائت می کنم:

«حجت الاسلام و المسلمین آقای ابوترابی مسئول کمیته حقیقت یاب مجلس شورای اسلامی، حجت الاسلام و المسلمین دکتر کلانتری، مسئول نهاد مقام معظم رهبری، دکتر فرجی دانا استاد دانشکده برق و رئیس اسبق دانشگاه، دکتر خلیلی عراقی استاد دانشکده اقتصاد و رئیس اسبق دانشگاه و رئیس دانشکده اقتصاد، دکتر قمصری معاون دانشجویی و معاون فرهنگی دانشگاه و نماینده ی رئیس دانشگاه (دکتر رهبر در جلسات شرکت نمی کردند و دکتر رهبر گفته بودند که دکتر قمصری نماینده ی تام الأختیار ایشان در جلسات هستند) دکتر امید معاون سابق دانشجویی دانشگاه و رئیس پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دکتر محمود نیلی، استاد دانشکده متالورژی و رئیس پردیس دانشکدههای فنی، دکتر سید حسین حسینی، معاون اسبق آموزشی دانشگاه تهران، دکتر ایرج حریرچی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، دکتر پیروز حناچی، پردیس هنرهای زیبا، دکتر مجتبی شریعتی نیاسر، پردیس دانشکدههای فنی، دکتر ناصر معصومی، پردیس دانشکده‌های فنی، دکتر محمدعلی بنی هاشمی، پردیس دانشکده های فنی، دکتر حمیدرضا فرهمند، رئیس جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران، آقای سید محی الدین فاضلیان، نماینده دانشجویان، آقای غلامحسین محمدی، نماینده دانشجویان، آقای مقامی فر، نماینده دانشجویان، آقای یوسفی، نماینده دانشجویان (که بعداً اصلاح و نام آقای ریاحی جایگزین شد.).

این بخشی از بیانیه ی اول کمیته پیگیری بود. گزارش نهایی که همین کمیته با این ترکیب اعلام کرد هم مورد تأیید همه این افراد بود که مو لای درزش نمی رفت و باید محقق و پیگیری می شد که نشد. این گزارش به رهبری هم ارجاع داده شد و رهبری هم فرمودند که روی این گزارش دستور دادند. این گزارش در بی طرفی کامل صادر شد ولی به چه سرانجامی رسید؟ هیچی! شما می گویید که باید جامع الأطراف نگاه کنیم، باید بی طرفانه نگاه کنیم. خب این که بی طرفانه بود چرا محقق نشد؟ یک گزارش هم در دانشگاه تهران اعلام و قرائت نشد!

گزارشی که الان نسخه ای از آن در دست بنده هست، متن اولین بیانیه ی کمیته ی پیگیری حوادث دانشگاه تهران است که در آن اهداف این کمیته به شرح زیر ذکر شده:

پیگیری تشکیل یک کمیته حقیقت یاب از مسئولین دانشگاه و نمایندگان سه قوه برای شناسایی عاملان و آمران حوادث اخیر و معرفی آنان به دستگاه قضایی و پیگیری محاکمه آنان تا صدور حکم محکومیت و مجازات آنان.

پیگیری آزادی تمام دستگیر شدگان دانشگاه در روزهای اخیر با استفاده از تمامی امکانات موجود بخصوص تشکیل تیم حقوقی برای دفاع از پروندههای احتمالی تشکیل شده برای دستگیر شدگان.

پیگیری برای تسریع اقدامات لازم جهت ترمیم خرابی ها و جبران خسارات وارده به دانشجویان و دانشگاه.

اعاده حیثیت از دانشگاه و دانشگاهیان پیگیری تمهید ساز و کارهای قانونی لازم مانند تصویب قوانین مورد نیاز در مجلس شورای اسلامی برای جلوگیری از تکرار حوادث مشابه.


باید آسیب شناسی کرد که چرا اکثر این بندهاو اهداف تشکیل کمیته محقق نشد؟


فاضلیان: مثلاً آزادی دانشجویان در مقطعی محقق شد و مدتی هم طول کشید. مشخص ترین موردی که پیگیری شد و نتیجه رسید، مورد ۳ یا همان رسیدگی به خسارات کوی بود. یعنی مثلاً روز اول مهر که فرا رسید، خون هایی که روی زمین بود پاک شده بود و درهایی که شکسته شده بود تعویض شده بود. اموال شخصی دانشجویان هم خسارت دید، مثلاً لپ تاپ ها و کامپیوترهای زیادی دزدیده و تخریب شدند. که گویا دانشگاه این خسارات را جبران کرده است. اگر خسارات را فقط مالی در نظر بگیریم، خسارت ها جبران شد. ۴ کارگروه زیر مجموعه ی کمیته تشکیل شد که وظیفه یکی از کارگروه ها مسائل مالی و خسارت ها به دانشجویان و کوی بود ولی جبران خسارت های معنوی و حیثیتی دانشجویان به هیچ وجه محقق نشد.


آسیب ها نهایتاً در چه حد بود؟


فاضلیان: شدیدترین جراحت، آسیب چشم بود که آخرین خبر درباره ی این بود که تخلیه ی چشم بشود یا نه، که آخرش هم خبردار نشدیم که چه شد. ضمناً امتحانات همه ی دانشکده ها هم افتاد بعد از ماه مبارک رمضان. سخن آخر این که آن چه امروز ما می بینیم، یک دانشگاه مأیوس و مرده است. یکی از دوستان می گفت دانشگاه مانند سالن ترانزیت فرودگاه شده است؛ خیلی از آدم ها می آیند در آن که بعد از آن هر جا که شد بروند.


آخرین اطلاعیه ی دانشگاه درباره ی کوی و کمیته ی پیگیری چه بود؟


فاضلیان: اعلام کردند که ما به گزارشی رسیدیم و انحلال کمیته را اعلام کردند. ما وقتی به عنوان نماینده ی دانشجویان در این نشست حاضر می شویم به گونه ای به قضیه نگاه می شود و وقتی یک مسئول حاضر است، به گونه ای دیگر به آن نگاه می شود. آقای دکتر قمصری که نماینده ی رئیس دانشگاه و معاون فرهنگی دانشجویی وقت بود، در این جلسه باید حاضر شوند، ولی این گونه که دوستان گفتند مسئولین دانشگاه از حضور ایشان ممانعت کرده اند در هر کشوری حتی اگر پلی ریزش می کند و خطر جانی هم متوجه کسی نشود، مسئول مربوطه اولین کاری که می کند، ” یکی از اساتید بزرگواری که شاید افراد دیگر هم ایشان را بشناسند فیلمی را یک زمانی پخش کردند که کوی یک کشته داده است و یک نفر از ساختمان پرت می شود پایین. بعد معلوم شد که این فیلم مربوط به اغتشاشات سودان بوده است! “ این است که استعفا می دهد. اما در ممکلت ما این چنین نیست. در همین قضیه ی کوی هم هیچ کس استعفا نداد. شاهد مثالش را هم در حادثه ی کوی دیده ایم. که کسانی که با لباس فرم دانشجوی تحصیلات تکمیلی را از ااتاقش در ساختمان تحصیلات تکمیلی خارج کرده و کلاغ پر برده اند. تا جایی که یادم هست نیروهای ناجا بوده اند. این یعنی چه؟ یعنی تحقیر دانشجو، یعنی تخریب شخصیتی دانشجو حتی مسئول نیرو، نمی آید بگوید که من نمی دانم چه اتفاقی افتاده، ولی پیگیر احقاق حق دانشجویان هستم. اگر نمی خواهد نیروی خودش را هم متهم کند، حداقل در حد هم دردی یک کلمه ابراز تأسف کند! در حد خودشان هم آبی روی این آتش خشم و بغض دانشجویان نریختند! تنها کسی که آبی روی این آتش ریخت رهبری بود. تازه این ها ادعای فرمانبرداری از رهبری را دارند ولی دقیقاً عکس نظر رهبری عمل می کنند! اصلاً فرض می کنیم دانشجو خاطی، ولی نظر رهبری را که دیگر باید اجرا کنید!


ریاحی: در مورد دستگیری ها هم باید بگویم که در گزارش هم ذکر شده که افرادی که مقصر بوده اند، اکثراً فرار کرده اند و افراد بی گناه معمولاً دستگیر شده اند. مثلاً بخشی از کسانی که در کتابخانه برای امتحانات در حال مطالعه بوده اند دستگیر شده اند. قبلا عرض کردم که صبح روز حادثه برای پیگیری آزادی دانشجویان به وزارت کشور رفتیم. در آنجا با یکی از فرماندهان یگان ویژه که در محل مستقر بود صحبت کردیم.ایشان در ابتدا منعطف برخورد کرد و گفت ما اگر بدانیم این ها ظلمی نکرده اند آزادشان می کنیم ولی برای مرتبه ی دوم که مراجعه کردیم، این فرد خیلی محکم برخورد کرد و ما را اصلاً به وزارت کشور راه نداد و گفت که ما این ها را صورت جلسه کرده ایم و وقتی صورت جلسه می کنیم دیگر کاری نمی شود کرد. بعد از آن هم ما دنبال دستگیرشدگان در جست و جو و حرکت بودیم و در حد امکان هم برای آزادی آنها رایزنی کردیم. بعضی از آقایان هم از اول پیگیر بودند مثل آقای نادران و زاکانی و ابوترابی و صبح حادثه هم به کوی رفته بودند. هرچند توقع می رفت که مسئولین بیشتری حضور می یافتند. نهایتا دوشنبه شب با پیگیری های متعدد، همه دانشجویان به جز سه نفر آزاد شدند و به کوی برگشتند. تعداد دستگیر شدگان و آزادی همه آنها به جز سه نفر در گزارش نهایی کمیته پیگیری هم آمده است. در گزارش کمیته هم قید شده است. فکر می کنم آن شب آقای زاکانی تا دیروقت و اقای نادران تا صبح در کوی ماندند. البته در آزادی دانشجویان دکتر رهبر هم نقش داشتند.


فاضلیان: ما اسم چهار بازداشتگاه را در مورد دانشجویان کوی شنیدیم. یکی کلانتری شاپور بود، یکی ساختمان طبقه منفی ۴ وزارت کشور، یکی کهریزک و دیگری اوین.


ریاحی: دستگیر شدگان به زیرزمین وزارت کشور رفته بودند و بعد از آن هم به کلانتری شاپور منتقل شدند. این مکانها بازداشتگاههای موقت ناجا بود که به دلیل شرایط خاص آن زمان استفاده می شد. مثلا طبقات زیرزمین وزارت کشور در اختیار یگان ویژه بود نه وزارت کشور.


بعد از انحلال کمیته ی پیگیری، تشکل ها در مورد پیگیری این قضیه چه کردند؟


ریاحی: ما در سالگرد حادثه نامه دادیم خطاب به آیت الله آملی لاریجانی. البته جدا از این رایزنی هایی برای پیگیری مطالباتمان داشتیم.


فاضلیان: این قدر در مورد کوی روی انجمن اسلامی فشار بود که ما مطالباتمان را تا این حد کاهش دادیم که فقط متن گزارش در مجلس قرائت شود. به نظر من مهم ترین خواسته ی دانشجویان هم در حال حاضر رسیدگی به واقعه کوی است. در سال ۸۹ هم که اولین دیدار دانشجویان با رهبری بعد از اتفاقات سال ۸۸ بود، تنها کسانی که بحث کوی را مطرح كردند ما بوديم. نکته ی جالب این جاست که ما بیش از یک سال و نیم نتوانستیم حاج آقای محمدیان را ببینیم. ما خدمت رهبری رسیدیم اما خدمت نماینده ی رهبری نتوانستیم برسیم. نه الآن دانشجو هستم و نه خیلی ممکن است از سبك و سیاق مجله ی شما را بپسندم، ولی می آیم و با شما صحبت می کنم. اما رئیس دانشگاه نمی گذارد که آقای قمصری بیاید و با شما و ما دور یک میز بنشیند و صحبت کند. اگر دانشگاه اجازه می داد ابعاد مختلف اتفاقات ۸۸ را به بحث و نقد می گذاشتیم و از دو طرف دعوت می کردیم تا به طور کامل زوایای ماجرا روشن بشود.


و نهایتا در مقام جمع بندی یا بحث نهایی؟


ریاحی: اولا باید به حادثه کوی جامع نگاه کرد و در تحلیل آن همه ابعاد را مدنظر داشت. دوم این که در کوی تخلفات بزرگی صورت گرفته است که مطالبه ما همچنان این است که اینها به دقت رسیدگی شوند. سوم اینکه مصاحبه آقای اژه ای و اطلاعاتی که ما به طور غیر رسمی دریافت کرده ایم نشان می دهد که در پیگیری حادثه کوی اقداماتی صورت گرفته اما انتقاد ما این است که در زمینه همین اقدامات هم باید به شکل مناسبی اطلاع رسانی صورت می گرفته که نگرفته است. حرف آخر بنده این است که اگر کوی را می بینیم باید قبل و بعدش را هم نگاه کنیم و به همه ابعادش باهم بنگریم ضمن اینکه دانشگاه تهران شرایط خاص و منحصر به فردی دارد که در تحلیل فضا باید به آن توجه داشت یکی از شرایط حضور برخی از اساتید در دانشگاه تهران است. . ببینید فردی مثل خانم رهنورد استاد پردیس هنرهای دانشگاه است.خانم رهنورد در همان ایام به برخی از دانشجویان گفته بود که چون امکان قطع موبایلها وجود دارد شماره ثابت به من بدهید تا امکان تماس فراهم باشد و در آن ایام با تعدادی از دانشجویان در ارتباط بودند. عرضم را با خاطره ای از یکی دیگر از اساتید تمام می کنم: یکی از اساتید بزرگواری که شاید افراد دیگر هم ایشان را بشناسند فیلمی را یک زمانی پخش کردند که کوی یک کشته داده است و یک نفر از ساختمان پرت می شود پایین. بعد معلوم شد که این فیلم مربوط به اغتشاشات سودان بوده است!


فاضلیان: در مورد کوی با قاطعیت عرض می کنم که مظلوم بدون رقیب این حادثه، دانشجو و دانشگاهی است. باید این مطالبه پیگیری گردد تا مثل این حادثه دیگر تکرار نشود. امیدوارم که از این محمل ها و فرصت ها باز هم فراهم شود، که مسئولین گوش شنوایی پیدا کنند حداقل در دانشگاه تهران که بنا بر فرمایش رهبری نماد آموزش عالی کشور است، این گفت و گو شکل بگیرد و جریان ها و فکر های مختلف بتوانند با هم حرف بزنند.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نویسنده: مهدی آئین پرست ׀ تاریخ: یک شنبه 12 شهريور 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , saitroshangari.ir.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com